هدف از این تحقیق بررسی درامدی بر همیاری و نگرش ادیان بر آن با فرمت docx در قالب 40 صفحه ورد بصورت کامل و جامع و با قابلیت ویرایش می باشد

 

 

 

فهرست مطالب

درآمدی بر همیاری

تعریف همیاری

انواع همیاری

گونه آمیزی یاریگریها

خود- همیاری

خود-دگریاری

پیشینه تعاون و همیاری

پیشینه همیاری در ایران

همیاری در ادبیات فارسی و ضرب المثلها

نگرش ادیان به همیاری

نگرش دین اسلام به قرض الحسنه

مفهوم قرض

همدلی

همدردی در قرآن

همدردی در سیره امامان

شیوه های همیاری در کشورهای دیگر

همیاری

انجمنهای نژادی

اسامی گوناگون همیاری

همیاری در گروه های انسانی

همیاری در جوامع سنتی

آیین های همیاری

کارکردهای همیاری

چهارچوب نظری

مکتب کنش متقابل نمادین

نظر دوركیم در مورد همیاری

شیوه های دیگر از همیاری

منابع

 

 

 

تعاون و همكاری و همیاری ریشه در زندگی اجتماعی انسانها دارد. در جوامع اولیه دوام و ادامه حیات بدون كمك و یاری متقابل مشكل بوده و غلبه بر دشواریها امكان پذیر نبوده است(کریمی،درمنی،حمیدرضا،1389،11) هیچ انسانی بدون معاضدت دیگران نمی تواند برای مدتی به زندگی خود ادامه دهد، به بیان دیگر، نیاز به امنیت برای غلبه بر« ترس ها و اضطراب های اجتماعی » از ضروریات حفظ تعادل در زندگی انسان است که از طریق زندگی اجتماعی و همیاری برقرار می گردد.

 

 

 

همیاری و همکاری یک کنش متقابل پیوند دهنده است و مولفه هایی نظیر عاطفه، دوستی و عشق را که نشانگر رابطه انسانی میان گروههای اجتماعی برقرار می نماید. تداوم این رابطة انسانی رسم و آییین همیاری را پدید می آورد. همیاری روشی برای ترقی زندگی اجتماعی است که اعضاء به منظور حل مسائل ویژه ای که با آن روبه رو شده اند گرد هم آمده و به فعالیت می پردازند.

 

 

 

امام محمد غزالی (450-555) نیز منشأ تعاون و همیاری را ضرورتهای زندگی آدمی دانسته است. او نیز خانواده را شروع این راه می داند و می نویسد: «آدمی چنان آفریده شده است که تنها نزید بلکه مضطر است به فراهم آمدن با غیری از جنس خود و آن برای دوسبب است:  یکی از آن که به نسل حاجت است برای بقای جنس آدمی، و آن جز به اجتماع مرد و زن و عشرت ایشان نباشد و دوم یاری دادن در مهیا کردن اسباب طعام و لباس و در پروردن فرزند و غیر آن، و او محتاج باشد. به آلت ها و برای آلت، آهنگر درودگر باید طعام به آس کنند و پزنده محتاج باشد و همچنین تنها لباس را چگونه حاصل کند؟ و او محتاج باشد به کشتن پنبه و آلات بافتن و دوختن و کارهای بسیار. پس برای آن «تنها زیستن آدمی» ممتنع شد و حاجت افتاد به اجتماعات».